محل تبلیغات شما

انتظار تا ظهور منجی



نمونه دیدار ها با امام زمان عج:

برخی احادیث، دعاها و اعمالی برای تشرف به خدمت امام مهدی(عج) توصیه شده‌ است و احادیثی ارتباط با امام و مشاهده او را برای پیروان ویژه‌اش، ممکن دانسته‌اند. عالمانی چون شیخ صدوق (۳۰۵ ـ ۳۸۱ق)، شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق) نیز در کتاب‌های خود فصلی گشوده‌اند و از دیدارکنندگان با امام و چگونگی دیدارها سخن گفته‌اند و به ممکن بودن آن تصریح کرده‌اند.

از جمله افرادی که نامشان در فهرست دیدارکنندگان آمده چنین است: میرزا محمد حسین نائینی، سید بن طاووس، ابراهیم کفعمی، محمد تقی مجلسی، ابوالحسن شعرانی، شیخ حر عاملی، مقدس اردبیلی، میرزا محمد استرآبادی، شهید ثانی، سید بحرالعلوم، سید نعمت الله جزایری، شیخ مرتضی انصاری

درباره ملاقات با امام زمان در روزگار غیبت کبریٰ دو دیدگاه وجود دارد. برخی ارتباط را ممکن دانسته‌اند و معتقدند اتفاق هم افتاده است. این دیدگاه از سید مرتضی (۳۵۵-۴۳۶ق) شروع شده و در بین متأخران شهرت یافته و افرادی چون شیخ طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق)، کَراجُکی (قرن چهارم) و محدث نوری (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) آن را مطرح کرده‌اند. سید مرتضی[یادداشت ۱] ارتباط اولیای الهی با امام زمان(عج) را ممکن دانسته است.[۱۲] گویا در آغاز، احتمال ارتباط مطرح بوده، ولی از زمان سید بن طاووس (م ۶۶۴) به بعد، با نقل داستان‌ها، قضیه یقینی شده است؛ گرچه برخی از داستان‌ها مربوط به قبل از این تاریخ می‌شود؛ مثلاً نخستین داستان مربوط به ابن‌قولِوَیْه (درگذشت: ۳۶۷ق) در سال ۳۳۹ق است.[۱۳] در برخی از روایات برای دیدار با امام مهدی(عج) دعاها و اعمالی ذکر شده‌ است.[۱۴] بسیاری از علما آثاری در این باره تألیف کرده‌اند[۱۵] و گزارش‌های فراوانی نیز وجود دارد که می‌گویند برخی افراد امام زمان(عج) را دیده‌اند.[۱۶]

عده‌ای دیگر از علمای شیعه می‌گویند ارتباط با امام زمان(عج) در زمان غیبت کبری برای شیعیان وجود ندارد.[۱۷] یکی از مهم‌ترین دلایل مخالفان، آخرین توقیع امام زمان خطاب به نائب چهارم است که در آن، مدعیان ملاقات را دروغگو و افترازننده خوانده است. کسانی که به‌روشنی این نظر را پذیرفته‌اند، محمد بن ابراهیم نعمانی (درگذشت ۳۶۰ق) در کتاب الغیبه،[۱۸] فیض کاشانی (۱۰۰۷-۱۰۹۱ق) در کتاب وافی[۱۹]، کاشف الغطاء (۱۱۵۶-۱۲۲۷ق) در رساله حق المبین»[۲۰] هستند.

شیخ مفید امکان دیدار با حضرت را در غیبت کبری، بنابر روایات، مخصوص خادمان حضرت می‌داند.[۲۱]


منابع:

جمعی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی (ع)، ۱۳۷۸ش، ص۷۳.


جمعی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی (ع)، ۱۳۷۸ش، ص۷۳. رجوع کنید به: راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۴۷۵، ح۱۸.


برای مثال رجوع کنید به: سید بن طاووس، الطرائف، ۱۴۰۰ق، ص۱۸۴؛ اربلی، کشف الغمة، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۲۸۷ و ۳۲۲.


نام این کتاب‌ها - که شمارشان بیش از سی جلد است - همراه نشانی فصل مربوطه، در کتاب دیدار در عصر غیبت، صفحه ۲۷-۲۹ آمده است (محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۱۸۰، پاورقی۲).


رک: محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۲۰۳-۲۵۵.


ر.ک: محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام مهدی (عج)، ج۵، ص۱۷۹، پژوهشی درباره رؤیت امام علیه السلام در روزگار غیبت کبری»؛


نعمانی، الغیبه، ۱۳۹۷ق، ص۱۶۰.


فیض کاشانی، وافی، اصفهان، ج۲، ص۴۱۴-۴۱۶.


کاشف الغطاء، حق المبین»، ص ۸۷.


شیخ مفید، المسائل العشرة فی الغیبة»، ص۸۲؛ همو، الرسالة الاولی فی الغیبة»، ص۱۲، مصنفات شیخ مفید، ج۷/ویکی شیعه


آپلود عکس


پيش از آمدن امام و ظهور آن حضرت، فتنه‏ هایی سنگين، فراگير و شكننده‏، دنيا را در بر می‌گیرد؛ هم‏چون گرما و سرما وارد همه ی خانه ‏ها می‌شود و هيچ‏ كس از آسیب آنها در امان نمی‌ماند.


در این شرایط انسان‏ ها با تمام وجود، نيازمندى خود به ظهورِ منجى عدل‏ گستر را لمس کرده و براى آمدن او به درگاه خداوند‏ استغاثه می‌کنند.


رسول خدا (ص) فرمودند:


بعد از من فتنه‏ هايى پديد خواهد آمد؛. در پى آن ها فتنه‏ هاى جديدترى به وجود خواهد آمد كه هرگاه تصور شد در حال از بين رفتن است، دوباره ظاهر می‌شود؛ تا آن‏جا كه به درون تمام خانه‏ هاى اعراب خواهد رسيد و دامن‏گير هر مسلمانى خواهد شد و اين ادامه دارد تا يكى از خاندان من (مهدی علیه السلام)، ظهور كند.»




پس از آن که نام مقدس حضرت مهدی علیه السلام از آسمان ندا داده می‌شود، شیطان دست به کار می‌شود و برای گمراهی و ایجاد شک و تردید در مردم، آنها را به سوی شخص دیگری فرا می‌خواند.

زراره از امام صادق علیه السلام پرسید: تعجب می‌کنم که مردم با وجود معجزاتی که از حضرت مهدی علیه السلام می‌بینند ــ مانند فرورفتن سپاه در بیدا و ندای آسمانی ــ چطور با او می‌جنگند؟»


امام فرمود: شیطان آن‌ها را رها نمی‌کند و همان‌گونه که در روز عقبه، خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ندا داد، اواخر شب در آسمان درباره مردی از بنی‌امیه ندا سر می‌دهد که همانا فلانی و پیروانش رستگارند.» و مردم را به شک می‌اندازد.»


امام باقر علیه السلام: در پایان روز، ابلیس ملعون ندا می‌دهد که فلانی مظلوم کشته شد » و به این صورت، مردم را به شک می‌اندازد و آنان را دچار فتنه و آشوب می‌کند.»


منابع:

بحار الانوار 52 / 294. حدیث 46

بحار الانوار 52 / 294حدیث 47.

بحار الانوار 52 / 230 حدیث 96

بحار الانوار 52 / 205 حدیث 35


با بر روایت مشهور حضرت زینب(س) در نیمه رجب سال ۶۲ از دنیا رفتند اما چگونگی درگذشت آن حضرت یعنی شهادت یا وفات از پرسش هایی است که مانند روز رحلت و محل تدفینشان، محل اختلاف است.

 

براساس برخی از نوشته‌ ها حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه عظیم و خونین عاشورا به مدینه آمدند و پس از ورود به مدینه پیوسته عزادار و گریان بودند تا این که پس از یک سال و نیم در همان مدینه (قبرستان بقیع) از دنیا رفتند و در همان جا به خاک سپرده شدند.  اکنون از قبر آن بانوی گرانقدر، اثری در دست نیست.

 

طبق برخی از احتمالات حضرت زینب سلام الله علیها پس از ورود به مدینه، در مجالس و محافل سخن می گفتند و مظالم و جنایات یزیدیان را بازگو می کردند. فرماندار مدینه ماجرا را به یزید نوشت و او دستور داد زینب سلام الله علیها را مخیر سازند تا هر شهری که می خواهد (غیر از مکه و مدینه) برود. حضرت زینب سلام الله علیها به شام رفتند و در آن جا اقامت کردند و پس از چندی در همان جا از دنیا رفتند.

 

آنچه از تاریخ به دست مى‌آید، بناى این مزار قدمت بسیار دارد. حتى در قرن دوم نیز موجود بوده است، زیرا بانوى بزرگوار؛ سیده نفیسه، همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق (ع) به زیارت این مرقد مطهر آمده است.

 

 در روایت دیگر آمده است، حضرت زینب سلام الله علیها به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شدند که مدینه را ترک کنند. از این رو مصر را انتخاب کردند. بعد از مدتی اقامت، همان جا از دنیا رفتند. سیده زینب در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است البته گفته شده است این قبر متعلق به زینب بنت یحیی بن حسن الانور ابن زید ابن حسن ابن علی بن ابیطالب است که به دلیل تشابه اسمی با حضرت زینب (س) عقیله بنی هاشم اشتباه گرفته شده است.

 

اما قول دیگری نیز در کتاب زینب الکبری من المهد الی اللحد وجود دارد و آن اینکه زینب کبری سلام الله علیها به دست مزدوران حکومت اموی به شهادت رسیده باشد که آن هم نمی تواند دور از ذهن باشد چرا که ایشان نیز مانند امام سجاد علیه السلام همه وقایع کربلا را با چشم دیده و همواره درصدد برملا کردن ظلم و جور حکومت بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و تحمل این مساله برای امویان و به ویژه یزید سخت می نمود و ممکن است چنین باشد اما به صورت پنهانی و دور از چشم دیگران که سندی از خود بر جای نگذارند.

 جماران نیوز_جی پلاس


شخصیت خراسانی

نَسَب و سایر خصوصیات سید خراسانی و قیام وی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، نه از روایات تصویر مشخصی در این زمینه به دست می‌آید و نه محققین اتفاق نظر دارند.[۱]

بر اساس برخی روایات، وی از فرزندان امام حسن(ع) یا امام حسین(ع) است که از او به عنوان هاشمی خراسانی یاد شده است و صفات جسمی وی را که دارای صورت نورانی و خالی بر گونه یا دست راست دارد بیان کرده‌اند.

قیام سید خراسانی یکی از علائم و نشانه‌های ظهور مهدی موعود(عج) معرفی شده است و در مجموع از روایات چنین استفاده می‌شود که قیام وی از مشرق زمین آغاز و به سوی عراق به پیش می‌رود. فرماندهی نظامی این سپاه را مردی به نام شعیب بن صالح بر عهده دارد و نبرد سختی بین سپاه او و سفیانی در می‌گیرد و خراسانی فاتح میدان خواهد بود و سرانجام نیز با امام مهدی(عج) بیعت می‌کند.[۲]


معرفت به امام زمان عج


عن الصّادق جعفر بن محمّد عن ابيه عن جدّه عليهم السّلام قال: قال رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله: القائم من ولدى، اسمه اسمى، و كنيته كنيتى، و شمائله شمائلى، و سنّته سنّتى، يقيم النّاس على ملّتى و شريعتى، و يدعوهم الى كتاب اللّه عزّ و جلّ. من أطاعه أطاعنى، و من عصاه عصانى، و من أنكره فى غيبته فقد أنكرنى، و من كذّبه فقد كذّبنى، و من صدّقه فقد صدّقنى. الى اللّه أشكو المكذّبين لى فى أمره، و الجاحدين لقولى فى شأنه، و المضلّين لامّتى عن طريقه، وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ».


 

از امام صادق به نقل از امام باقر به نقل از جدش علیهم‌السلام به نقل از رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است:


 امام قائم از فرزندان من است، نامش نام من، کنیه‌اش کنیه من، سیما و قامتش چون سیما و قامت من و سیره و روشش، سیره و روش من است، مردم را بر دین و آئین من استوار نماید و به کتاب خدای عزوجل فراخواند.


هرکه او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است و هرکه از او سرپیچی کند، مرا سرپیچی کرده است. آن کسی‌که در غیبتش او را منکر شود مرا منکر شده و دروغ پندارنده او مرا به دروغ نسبت داده، پذیرنده او به راستی، مرا به راستی باور داشته است. من از کسانی‌که سخن مرا درباره [وجود و غیبت و فرج و قیام] او تکذیب می‌کنند و امتم را از راه او منحرف می‌نمایند به خدا شکایت می‌برم، وَ سَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ».


اثبات الهداة،ج٥،ص٩٩


{با عضویت در وبلاگ و‌خبرنامه از مطالب بیشتر مهدویت برخوردار شوید}


من سعید چندانی»، 12 ساله هستم که حدود یک سال و هشت ماه به سرطان مبتلا بودم و دکترها جوابم نموده بودند.
15روز قبل، شب چهارشنبه که به مسجد جمکران» آمدم، در خواب دیدم نوری از پشت دیوار به طرف من می آید که اول ترسیدم، بعد خود را کنترل نموده و این نور آمد به بدن من تماسی پیدا کرد و رفت و نور آنقدر زیاد بود که من نتوانستم آن را کامل ببینم.

بیدار شدم و باز خوابیدم تا صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم بدون عصا می توانم راه بروم و حالم خیلی خوب است تا در مسجد جمکران ماندیم و در ، مادرم بالای سرم نشسته بود و به تلاوت قرآن مشغول بود، احساس کردم کسی بالای سر من آمد و جملاتی را فرمود که من باید یک کاری را انجام دهم، سه مرتبه هم جملات را بیان کرد.
من به مادر گفتم: مادر! شما به من چیزی گفتی؟ »
گفت: نه! من آهسته مشغول قرائت قرآنم. »
گفتم: پس چه کسی با من حرف زد؟ »
گفت: نمی دانم. »
هر چند، سعی کردم آن جملات را به یاد بیاورم متأسفانه نشد و تا الان هم یادم نیامده است.
سؤال: سعید جان! شما اهل کجا هستی؟
جواب: زاهدان.
سوال: کدام شهر زاهدان؟
جواب: خود زاهدان.
سوال: کلاس چندمی؟
جواب: پنجم.
سوال: کدام مدرسه می روی؟
جواب: محمد علی فائق.
سوال: شما قبل از شفا پیدا کردن، چه ناراحتی داشتی؟
جواب: غده سرطانی.
سوال: در کجای بدنت بود؟
جواب: لگن و مثانه و شکم.
سوال: از چه جهت ناراحت بودی؟
جواب: راه رفتن و درد و ناراحتی که حتی با عصا هم نمی توانستم درست راه بروم، مرا بغل می گرفتند.
سوال: دکترها چه گفتند؟
جواب: گفتند: ما نمی توانیم عمل کنیم و جوابم کردند و بعضی به مادرم می گفتند باید پایش را قطع کنیم.
سوال: شما در این مدت، بیرون از منزل نمی رفتی؟
جواب: از وقتی که مرا عمل کرده برای نمونه برداری که سه ماه قبل بود، دیگر نتوانستم از خانه بیرون بروم.
سوال: در این سه ماه چه می کردی؟
جواب: خوابیده بودم و نمی توانستم راه بروم.
سوال: می شود آدرس منزلتان را بگویید.
جواب: بلی! زاهدان، کوی امام خمینی، انتهای شرقی، کوچه نعمت، پلاک 6، منزل آقای چندانی.
سوال: شما چطور شد جمکران آمدید؟
جواب: مادرم مرا آورد.
سوال: چه احساسی داری الان که به مسجد جمکران آمده ای؟
جواب: خیلی احساس خوبی دارم و ناراحتیهایم همه برطرف شده.
سوال: بعد از اینکه شفا یافتی، دکتر رفتی؟
جواب: آری!
سوال: چه گفتند؟
جواب: تعجب کردند و مادرم به آنها گفت: ما دکتر دیگری داریم و او علاج کرده گفتند: کجاست؟ گفت: جمکران و آنها هم آدرس گرفتند و گفتند ما هم می رویم.
سوال: شما قبل از اینکه شفا بگیری و قبل از خوابیدن، چه راز و نیازی کردی و با خود چی می گفتی؟
جواب: گریه کردم و از خدا و امام زمان (علیه السلام) خواستم که این درد از من برود و مرا شفا بدهد و بالأخره به نتیجه رسیدم و موفق شدم و خیلی راضیم.
سوال: شما برای معالجه کجا رفتید؟
جواب: چند ماه قبل به بیمارستان الوند» رفتیم. بعد دکتر گفت تکه برداری می کنم، رفتم، بستری شدم و تکه برداری کردند. پس از چهار روز که بستری بودم، از حال رفتم، و سه چهار ماه نتوانستم اصلاً راه بروم و تمام خانواده ام، مأیوس بودند.
سوال: خیلی درد داشتی؟
جواب: آری!
سوال: الان هیچ درد نداری؟
جواب: خیر!
سوال: با چه چیزی شما را به اینجا آوردند؟
جواب: ماشین.
سوال: به چه نحو وارد مسجد شدی؟
جواب: تا نصف راه با عصا آمدم، نتوانستم، مرا بغل کردند و به مسجد آوردند.

سوال و جواب نوجوان سرطانی شفا یافته:
بسم الله الرحمن الرحیم
بر محمد و آل محمد صلوات!
برای خشنودی امام زمان (علیه السلام) صلوات! من از یک جهت ناراحت و از یک جهت خوشحال هستم و لذا نمی توانم درست صحبت کنم، ببخشید.
اما ناراحتی من این است که می خواهم از اینجا بروم و جهت خوشحالیم آن است که فرزندم شفا پیدا کرده است.
بچه من یک سال و 8 ماه مریض بوده و به من چیزی نگفت. یعنی فرزندم یک سال با درد ساخت و چیزی نگفت تا ناراحتی خیلی شدید شد و به من اظهار کرد. من او را نزد دکترهای زاهدان بردم، به من گفتند باید این بچه را به تهران ببرید. او را به تهران آوردم و نمونه برداری کردند و گفتند: غده سرطانی است. »
من بی اختیار شده و به سر و صورتم زدم و از آن روز به بعد که مرض او را فهمیدم خواب راحت نداشتم و شبهای طولانی را نمی دانم چه طور گذرانده و خواب به چشمان من نمی آمد.
آنچه بلد بودم این بود که: اول به نام خدا درود می فرستادم و الله اکبر» و لااله الاالله» می گفتم. چندین دوره تسبیح لا اله الاالله» می گفتم که این نام خداست. بعداً به نام محمد صلی الله علیه و آله و بعد به نام حضرت مهدی (علیه السلام) و بقیه انبیاء صلوات فرستادم؛ چون خواب که به چشمم نمی آمد، نمی خواستم بیکار باشم.
سوال: دکترها چه گفتند؟
جواب: گفتند: مادر سعید! الان که بچه را از بین برده ای، برای ما آورده ای! و به من گفتند که سرطان است و علاج ندارد. گفتم تقصیر من نیست، به من نگفت. به او گفتند: چرا نگفتی؟ گفت: من نمی دانستم که سرطان است. به هر حال دکترها عصبانی شدند و به من گفتند ببرش.
چهار دکتر ما را جواب کردند. به بعضی از دکترها التماس کردم، گفتند: شیمی درمانی می کنیم تا چه پیش آید. چند جلسه شیمی درمانی کردند و هنوز زیر برق نگذاشته بودند که من سعید را به اینجا ( مسجد جمکران) آوردم.
وقتی به اینجا آمدیم، روز سه شنبه بود و سعید شب چهارشنبه، ساعت سه بعد از نصف شب، که تنها بود و من خودم مسجد بودم، خواب می بیند؛ من آمدم دیدم بدون عصا دارد راه می رود.
گفتم: سعید جان! زود برو، چوب را بردار، چرا بدون عصا می روی؟
گفت: من دیگر با پای خودم می توانم راه بروم و احتیاجی به عصا ندارم. مگر من نیامدم اینجا که بدون چوب بروم؟
من و برادرش گفتیم لابد شوخی می کند، و او گفت: من شفا گرفتم و خوابش را گفت.
برادرش گفت: اگر راست می گویی، بنشین. » نشست. بلند شو»، بلند شد. سینه خیز برو »، رفت. دیدم کاملاً خوب شده است. الحمدالله رب العالمین.»
من به خاطر اینکه بچه ام را چشم نکنند و اسباب ناراحتی او را فراهم نکنند، گفتم به کسی نگویم تا بعداً برای متصدی مسجد نقل می کنم.
شکر، الحمدلله» بچه ام را آوردم اینجا، سالم شده و امید است حضرت اجازه بدهد تا از خدمتش مرخص شویم.
در نوار ویدئویی از این مادر سوال شده: چرا شما به مسجد جمکران» آمدی؟
در جواب می گوید: به خاطر خوابی که وقتی در بیمارستان تهران بودم، دیدم که مرا به اینجا راهنمایی کرده و گفتند: شفای فرزند تو آنجاست.
سوال: ایشان چند ماه مریض احوال و بستری بود؟
جواب: از شهریورماه، که از شهریور تا آبان، دیگر هیچ نتوانست راه برود. در زاهدان پدرش او را بغل می گرفت و از این طرف به آن طرف و پیش دکتر می برد و در مسافرت برادرش که همراه ما هست. چون بعد از نمونه برداری، به کلی از پا افتاد و عکسها و مدارک موجود است.
سوال: بعد از شفا هم او را پیش دکترها بردی؟
جواب: آری! و تعجب کردند و گفتند: چه کار کردی که این بچه خوب شده؟
گفتم: ما یک دکتر داریم که پیش او بردم. گفت: کجاست؟ گفتم: قم» جمکران» و از سکه های امام زمان (علیه السلام) که شما داده بودید، به آنها دادم. بخدا دکتر تعجب کرد، دکترش آدرس جمکران را نیز گرفت.
سوال: کدام دکتر بود؟
جواب: بیمارستان هزار تختخوابی (امام خمینی) و نام دکتر هم دکتر رفعت» و یک دکتر پاکستانی.
سوال: دقیقاً چه مدت است که اینجا هستی؟
جواب: نزدیک یک برج است اینجا هستم و باید حضرت امضا کند و اجازه دهد تا از اینجا بروم.
سوال: پدرش می داند؟
جواب: آری! خودم تلفن زدم و همه تعجب کرده و باور نمی کنند که بچه خوب شده باشد.
سوال: محل شما اکثراً اهل تسنن هستند؟
جواب: بلی!
سوال: خودتان چطور؟
جواب: ما خودمان اهل تسنن و حنفی هستیم، پیرو دین، قرآن و اسلام هستیم.
سوال: حالا که امام زمان (علیه السلام) بچه شما را شفا داده، شما شیعه نمی شوید؟
جواب: امام زمان (ع) مال ما هم هست و تنها برای شما نیست.

آقای زاهدی نقل می کنند:
در سفری که اخیراً با حجت الاسلام سید جواد گلپایگانی جهت افتتاح مسجد سراوان به زاهدان داشتم و جویای حال این خانواده شدم به دو نکته آگاهی یافتم:

1. دیدار این نوجوان با مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی و سفارش ایشان به او که باید جزو شاگردان مکتب امام صادق (علیه السلام) و از سربازان امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ شوی.
2. مژده دادند که افراد خانواده این نوجوان همه شیعه اثنی عشری شده اند و این قصه در نزد مردم آنجا مشهور است. »
منبع:اپ،حکایات دیدار با امام زمان عج

اگه از این داستان خوشتون اومد لطف کنید در وبلاگ و خبرنامه ما ثبت نام کنید،ان شاء الله به زودی اموزش صفر تا صد مهدویت داریم.

در سال‌ ۱۳۸۹ش لوح فشرده‌ای با عنوان [ظهور بسیار نزدیک است] منتشر شد که حاوی یک فیلم مستند بود. سازندگان فیلم مدعی شده بودند که آیت الله ‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، سید خراسانی و سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان، همان یمانی است.


 سازندگان هم‌چنین محمود ریس جمهوری وقت ایران را شعیب بن صالح دانسته بودند.
انتشار این لوح فشرده جنجال فراوانی ایجاد کرد و چند نفر از پژوهش‌گران موضوع مهدویت این تطبیقات را نادرست و بدون دلایل کافی دانستند و آن‌ را در لوح فشرد‌ه‌ای از سوی مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم ارایه کردند.

{با عضویت در خبرنامه از موضوعات بعدی اطلاع پیدا بفرمایید}

وقتے امام زمان صلوات الله علیه ظهور ڪند مے فرمایند:

به نام خداے مهربان و بخشنده، حمدِ خدا ڪه وعده اش رسید و بنده اش را یارے ڪرد و ولیّ اش را بر همه‌ چیز قادر ڪرد و ڪلید هاے زمین و آسمان را به او داد و تدبیر ڪائنات را به او بخشید، اے مردم دعوت مظلوم مستجاب شد و شب به پایان رسید و فجر طلوع ڪرد.
منم تا عدل و داد را همه جا پخش ڪنم، من ڪسے هستم ڪه آدم به او عهد بست،
من ڪسے ام ڪه نوح به من عهد بست، پس من برتر از نوح هستم،
من ڪسے ام ڪه ابراهیم به او عهد بست، پس من برتر از او هستم،
من ڪسے ام ڪه موسے به او عهد بست، من ڪسے ام ڪه عیسے به او عهد بست پس من اولے از آنها هستم،
من ڪسے ام ڪه محمد صلے اللّه علیه وآله به او عهد بستند، پس من برتر از او هستم،
من ڪسے ام ڪه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به او عهد بستند، پس من برتر از او هستم،

پس بیایید بیعت ڪنید و حق خود را بگیرید این دست دست خدا و دست محمد و دست امیرالمؤمنین است، محمد منم و من محمد ام، من علے هستم و علے من است، قسم به خدایے ڪه مرا وقار بخشید از این مڪان نروم مگر اینڪه هر حقے را به صاحب حق بدهم، اگر چه ظالم در خاک خاڪستر شده باشد، مگر نمے دانید هر ڪه در قبور است را من زنده مے ڪنم و روز قیامت من حاڪم هستم، من در طور بر موسے تجلے ڪردم، من حجاب را از صورت پوشانده ام برداشتم، من مونس ابراهیم هستم وقتے او را به آتش انداختند، من باقے مانده خدا در بندگان هستم، من ودیعه خدا هستم، من خازن اسرار و باقے مانده اطهار هستم، من تمام ڪننده ادوار هستم، من انتقام گیرنده و نظم دهنده ام ،من پسر تسمیه بیضا هستم، من پسر وحدانیت ڪبرے هستم، من حجاب بزرگ خدایم، من سرّ قدیم خدا هستم، و من سبب متصل بین زمین و آسمان هستم، من وجه خدا هستم ڪه اولیا به او توجه مے ڪنند، من نور اصفیا هستم،

آگاه باشید اے دشمنان خدا و رسول و دشمنان امیرالمؤمنین و همسر او صلوات الله علیهم از بعد امروز، روزیِ مادر ما صدیقه صلوات الله علیها بر شما حرام است، از زباله هاے دنیا بخورید و براے جواب آماده شوید پس فرار ڪنید امّا به ڪجا فرار مے ڪنید آیا به آسمان مے روید یا زمین یا به ڪوه ها ،قسم به خدا هر جا روید پیدا مے ڪنم شما را، اے معشر جن و انس اگر مے توانید همه آسمان ها و زمین را طے ڪنید، امّا نمے توانید مگر به وسیله سلطان، من آن سلطان هستم.

{اللهم عجل لولیک الفرج}


 چهل‌حدیث‌آخرامان اثر علی نجان ذکر شده است.

 در این کتاب، مولف بیان کرده که هدف از گردآوری احادیث آخرامان، سعی در شناساندن زمان حاضر و حفظ دین بوده است. همچنین ذکر شده است که اولا نباید از این احادیث برداشت سطحی نمود، ثانیا این روایات همگی مخصوص کشور ایران نیست، ثالثا در روایات استثنا هست. برای مثال، در جایی کلمه ناس” به معنی مردم آمده است؛ ولی ممکن است منظور همه مردم نباشد بلکه گروهی از مردم مدنظر باشد.

          

۱-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، ثروتمند شدن به وسیله ی غصب و است.


۲-امام صادق (ع):

در آخر امان، به مؤمنان واقعی ابله و بی عقل می گویند.

 

۳- پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، ریا فراوان می شود.


۴- پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، از اسلام فقط نام آن باقی می ماند.


۵- امام علی (ع):

در آخرامان، حق کاملا پوشیده می شود

۶-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، اسراف می ڪنند؛ حتی در آب وضو و غسل.


۷- پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، شب ها دیر می خوابند و نماز صبح قضا می شود.


۸- پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، مؤذّنان به مظلومان پناهنده می شوند.


۹-پیامبر اکرم (ص):

 در آخرامان، قبله ی مردان نشان خواهند بود.

 

۱۰-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، مردم از علما می گریزند.


ادامه قسمت قبل:

۱۱-امام حسن عسکری(ع):

در آخرامان، مؤمن پست و فاسق عزیز می شود.

 

۱۲-امام علی (ع):

در آخرامان، ن بد حجاب و عریان می شوند.

 

۱۳-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، علما را با لباس زیبا می شناسند. 


۱۴-امام علی (ع):

در آخرامان، اسلام چون ظرف واژگون شده می ماند.


۱۵-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، برای حفظ دین باید از محل گناه گریخت. 


۱۶-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، گناه خویش را به گردن خدا می نهند.


۱۷-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، بعضی از علما ریاڪار می شوند. 


۱۸-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، امّت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هفتاد و سه گروه می شوند.


۱۹-امام صادق (ع):

در آخرامان، بهترین مونس مردم ڪتاب است. 


۲۰-امام علی (ع):

در آخرامان، عبادت را وسیله برتری طلبی می دانند. 

۲۱-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، حج را برای تجارت انجام می دهند. 


۲۲-امام زمان (عج):

در آخرامان، سلامت دین در سڪوت بیشتر است. 


۲۳-امیرالمومنین (ع):

در آخرامان، زشتی ها افزایش می یابد.


۲۴-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، به علت گناه باران در وقتش نازل نمی شود. 


۲۵-امام باقر (ع):

در آخرامان، هر ڪس بیشتر در خانه بماند ایمانش حفظ می گردد. 


۲۶-پیامبر اکرم (ص):

در آخرامان، مؤمنان اعمالشان را با ریا انجام می دهند.


۲۷-پیامبر (ص):

در آخرامان، رشوه را به اسم هدیه حلال می ڪنند. 


۲۸-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، گرد و غبار ربا همه را فرا می گیرد. 


۲۹-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر امام زمان زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نماز می خواند. 


۳۰-پیامبراکرم (صل):

در آخرامان، هر ڪه دینش را حفظ ڪند اجر پنجاه صحابه پیامبر را دارد. 


۳۱-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، شیعیان واقعی با گریه بر امام حسین (علیه السلام) دل مادرش را شاد می ڪنند. 


۳۲-امام صادق (ع):

در آخرامان، از فتنه ها به قم پناه ببرید. 


۳۳-پیامبر (ص):

در آخرامان، بعضی از مردم گرگ صفت می شوند.


۳۴-پیاپبر اکرم (ص):

در آخرامان، مردم غصه از بین رفتن دینشان را نمی خورند. 


۳۵-امام هادی (ع):

در آخرامان، هیچ چیز سخت تر از مال حلال و دوست باوفا یافت نمی شود. 


۳۶-امام باقر (ع):

در آخرامان، حفظ زبان بهترین ڪار است. 


۳۷-امام علی (ع):

در آخرامان، مؤمن واقعی از غصه آب می شود. 


۳۸-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، در اوج فتنه ها به قرآن پناه ببرید. 


۳۹-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، ارزش دین در نظر مردم پایین می آید و دنیا باارزش می شود. 


۴۰-پیامبراکرم (ص):

در آخرامان، مرد از زنش اطاعت ڪرده و از پدر و مادرش نافرمانی می ڪند.


منبع: ڪتاب چهل حدیث آخراّمان


{با عضویت در وبلاگ و خبرنامه از طریق کادر سمت راست از مطالب جدید مهدویت بهره مند شوید}


ادعای جهیمان العتیبی


در ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ برابر با ۲۹ آبان ۱۳۵۸ حمله و اشغال مسجد الحرام و گروگانگیری حجاج توسط یک گروه مسلح بنیاد گرای اسلامی مخالف دولت عربستان سعودی صورت گرفت. این گروه معتقد بودند که محمد عبدالله القحطانی» – که از شاگردان بن باز مفتی مشهور وهابی بوده است – منجی اسلام یا همان مهدی موعود می‌باشد. وهمه باید از او اطاعت کنند.


شخص جهمیان بن محمد بن سیف العتیبی که یک شیخ سلفی مخالف دولت سعودی بود در اقدامی کاملا هوشمندانه زمانی بس دقیق را برای این عملیات انتخاب نمود؛ این زمان پایان حج سال ۱۳۹۹ ه.ق بود. می دانیم که ذی حجه آخرین ماه سال قمری است. جهمیان در نخستین روز سال جدید یعنی سال ۱۴۰۰ (۱/۱/ ۱۴۰۰) که درست آغاز قرن پانزده هجری بود دعوت خویش را در مسجد الحرام علنی کرد.


جهمیان معتقد بود که شوهر خواهرش محمد قحطانی همان مهدی موعود» است که بازگشته تا اسلام را نجات دهد او برای اثبات گفته‌های خود از احادیثی سخن می‌گفت که در آن بازگشت مهدی پیشگویی شده بود. این گروه علاوه بر اینکه اقدام خود را از داخل مسجد الحرام شروع نمودند، اولین روز سال ۱۴۰۰ هجری قمری (برابر ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹) را برای تصرف مسجدالحرام در نظر گرفتند، تا منطبق بر بعضی از احادیث درباره تاریخ قیام مهدی باشد. این همه موجب شد تا به حسب ظاهر حرکت آنها کاملا منطبق بر ظهور مهدی موعود» تصور شود.

در اولین روز از سال ۱۴۰۰ ق هنگامی که امام جماعت مسجد الحرام در حال آماده شدن برای برپایی نماز جماعت برای ۵۰ هزار عبادت کننده در آخرین روز حج بود، شورشیان اسلحه‌های خود را بیرون آوردند، دروازه‌های مسجد الحرام را بستند وچند مأمور را کشتند. تعداد این افراد ۵۰۰ نفر تخمین زده می‌شود. همچنین چهارصد تا پانصد نفر از حجاج نیز به کمک این گروه پیوستند.


نیروهای امنیتی برای حمله به شورشیان در داخل مسجد نیاز به اجازه علمای مذهبی داشتند، زیرا اعمال خشونت در مسجد الحرام در اسلام نهی شده‌است. پس از اجازه و فتوای علمای مذهبی برای حمله به شورشیان، نیروهای امنیتی سعی در ورود به مسجد کردند، ولی ناموفق بودند، در نهایت سه تن از نیروهای کماندویی فرانسوی برای این مأموریت در نظر گرفته شدند. از آنجا که ورود غیر مسلمان به مسجد ممنوع بود نیروهای فرانسوی در مراسمی تشریفاتی در عربستان به دین اسلام گرویدند. پس از دو هفته شورشیان تسلیم شدند. در این حادثه ۱۲۷ تن از نیروهای امنیتی و ۲۵۰ تن از نیروهای شورشی کشته شدند. جهمیان دستگیر شد و محمد قحطانی کشته شد.


تصرف بیت الله الحرام و ادعای مهدویت در عمق تفکر وهابیت در مملکت سعودی بازتابهای عجیبی را در دنیای اسلام و عربستان سعودی داشت. به گونه ای که پس از آن دهها کتاب در سعودی درباره ظهور مهدی نوشته شد. پس از شکست این ماجرا سعودی ها به سرعت دست به کار شده و عالمان بسیاری را تشویق کردند تا در خصوص اخبار مهدی و آخر امان کتابهائی بنویسند.

(ر.ک: مهدیان دروغین، ص ۲۴۲،مهدیان دروغین، ص ۲۴۱ و https://fa.wikipedia. org)


{با عضویت در وبلاگ از ما حمایت کنید}


آرامش جهان یا صاحب امان

دل بی قرار تو خورشید جمکران

یک لحظه دیدن آن روی دلفریب

شیرین تر از عسل صد جام شوکران

 

این المهدی

نوای عاشقان هر صبح آدینه

دعای هر قنوت شیعه هات اینه

بیا آقا

 

به نیت بزن نیت فرج

رسد از ره روح قرآن و صوم و حج

همه جان ها به فدای آخر امام

به فدای قامت خاتم الحجج

 

یا صاحب امان الغوث و الامان

 

 

از لحظه ی علس مستانه ی تو ام

مست از می تو در میخانه تو ام

باز آ و چهره ی خود را عیان نما

من تا خدا خداست دیوانه ی تو ام

 

این المهدی

بیا مولای من ای شور شیرینم

بیا آرامش و مأوا و تسکینم

بیا آقا

 

مه نرگس واله و بی قرارتم

من غلام رو سیاه بازارتم

بطلب جان تا که جان قربانت کنم

کشته ی آن دو دم ذوالفقارتم

 

یا صاحب امان الغوث و الامان

 

 

آن لحظه ای خوش است تا در معیتت

شامم سحر شود از حسن رؤیتت

آن ماه روی تو آن ابروی کمان

دل میبرد ز دل آن قد و قامتت

 

این المهدی

چه خوش است در هوای تو هوایی شم

به دعای تو یارا کربلایی شم

بیا آقا

 

حک به لوح سینه ام مرهون حسین

مست جام کربلا حیرون حسین

به اباالفضل عاشق و شیدا دل شدم

سگ شاه نجفم مجنون حسین

 

یا صاحب امان الغوث و الامان




آیت الله کشمیری می فرمودند :


طبق آنچه که در روایات است، افضل اعمال امت فرج است و روی مسئله فرج خیلی تأکید می کردند.


می فرمودند که شیعه واقعی کسی است که همیشه در انتظار این فرج و گشایش باشد و عبادت واقعی همین است. در فرج هم تبرا هست و هم تولا و محبت و عشق. در زمان غیبت اگر شیعه ای باشد که چنین انتظاری در باطن او شکل نگرفته باشد، باید در اعتقاد خودش نسبت به حضرت تردید کند.


کتاب شیدا ، ص 150



آپلود عکس

نواب اربعه:

فعالیت نایبان خاص امام زمان(عج) از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ق (تقریباً ۷۰ سال) یعنی در دوران غیبت صغری بود. در این سال‌ها، چهار نفر از شیعیان که بعضی از آنان، از اصحاب امام دهم و امام یازدهم و از چهره‌های شناخته‌شده بودند، وظیفه نیابت و نمایندگی امام زمان را بر عهده داشتند و رابط امام و شیعیان بودند. در این سال‌ها وکلای دیگری هم در شهرها و سرزمین‌های اسلامی حضور داشتند که نماینده این چهار نفر بودند.


عثمان بن سعید عمری (درگذشت قبل از ۲۶۷ق) اولین نایب خاص امام زمان(عج) است. در روایات آمده است امام عسکری(ع) فرزندش امام مهدی(عج) را به چهل نفر از اصحاب خود نشان داد و به آنان گفت در طول غیبت امام دوازدهم، از عثمان بن سعید اطاعت کنند.


همچنین امام زمان در دیدار با اهل قم، به نیابت عثمان بن سعید اشاره کرد و آنان را به او ارجاع داد.

عثمان بن سعید تا پایان عمر (در حدود ۶ سال) نیابت امام زمان را بر عهده داشت.


محمد بن عثمان بن سعید عَمری (درگذشت ۳۰۵ق)، پسر نایب اول، دومین نایب خاص امام زمان است. وقتی نایب اول وفات کرد، امام زمان(عج) نامه‌ای به پسر او محمد بن عثمان نوشت و ضمن تسلیت به او، وی را جانشین پدر کرد.

پیش از آن نیز، امام حسن عسکری(ع) محمد بن عثمان را وکیل امام زمان معرفی کرده بود.[محمد بن عثمان عمری در حدود چهل سال نیابت امام را بر عهده داشت.


حسین بن روح نوبختی (درگذشت ۳۲۶ق)، سومین نایب امام مهدی(عج)، از معتمدان محمد بن عثمان و نزدیکان وی در بغداد بوده است. محمد بن عثمان در واپسین روزهای حیات، او را به دستور امام زمان، جانشین خود معرفی کرد.


وی ابتدا در حکومت عباسی دارای موقعیت و احترام ویژه بود؛ اما بعدها دچار مشکل شد تا جایی که مدتی زندگی مخفیانه داشت و سپس به مدت پنج سال در زندان، حبس شد.

او در حدود ۲۱ سال نایب امام زمان بود.


توقیع امام عصر به سمری

خداوند در وفات تو به برادرانت اجر عنایت فرماید. تو تا شش روز دیگر وفات خواهی کرد. پس کارهایت را تمام کن و هیچکس را جانشین خود قرار نده؛ زیرا اکنون غیبت دوم آغاز شده و تا زمانی طولانی که خداوند اجازه فرماید، ظهوری نخواهد بود تا قلوب (مردم) از قساوت، و جهان از بی‌عدالتی مشحون گردد و کسانی به سوی هواداران (شیعیان) من آیند و مدعی شوند که مرا رؤیت کرده‌اند. لکن آگاه باش، هر کس قبل از قیام سفیانی و صیحه آسمانی ادعای رؤیت مرا کند، افترازنندهٔ دروغگوست.»


علی بن محمد سَمُری (درگذشت ۳۲۹ق) چهارمین نایب امام زمان(عج) که به مدت سه سال (۳۲۶ - ۳۲۹ق) عهده‌دار مقام نیابت‌ شد. دوران نیابت سمری با سخت‌گیری حکومت و شدت خفقان همراه بود و همین او را از فعالیت‌های گسترده در سازمان وکالت باز می‌داشت.

توقیع امام زمان به علی بن محمد سمری درباره خبر وفات او و پایان‌یافتن دوره نیابت خاصه و آغاز غیبت کبری از مهم‌ترین اتفاقات حیات آخرین نایب است.


منابع:

، نواب اربعه و شخصیت اجتماعی آنان، ۱۳۹۰ش.

، نواب اربعه و شخصیت اجتماعی آنان، ۱۳۹۰ش.

طوسی، الغیبة، ص۲۳۲- ۲۳۱، صدوق، کمال الدین، ص۴۳۵.

صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۶.

صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۱۰.

طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۵۶.

صدر، تاریخ الغیبة، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۰۴.

طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۳۷۱.

جعفریان، حیات فکری و ی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۵۸۳.

جباری، سازمان وکالت، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۸۰.

صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۵۱۶.

ویکی شیعه


غیبت صغری:

علمای شیعه درباره زمان پایان غیبت صغرا اختلاف نظر ندارند، ولی در اینکه غیبت صغرا از چه زمانی آغاز شده، میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند این غیبت با تولد امام زمان شروع شده است و برخی دیگر بر این عقیده‌اند که آغاز آن از روز شهادت امام حسن عسکری بوده است.


شیخ مفید (م۴۱۳ ه‍.ق) در کتاب الارشاد، نظریه اول را پذیرفته و می‌گوید:

غیبت کوتاه‌تر آن حضرت از زمان تولد ایشان شروع شده و تا زمانی که رابطه شیعیان با ایشان از طریق نمایندگان و واسطه‌ها نیز قطع می‌شود، ادامه می‌یابد. غیبت طولانی‌تر نیزاز زمان پایان غیبت اول تا روزی که حضرتش قیام خود را با شمشیر آغاز کند، به درازا خواهد کشید.


طبرسی (م۵۴۸ ه‍.ق) نیز در کتاب اعلام الوری همین قول را پذیرفته و مدّت غیبت صغرا را هفتاد و چهار سال ذکر کرده است؛

برخی دیگر از فقیهان و محدّثان شیعه و همچنین بسیاری از تاریخ نگاران نیز، آغاز غیبت صغرا را از زمان تولّد حضرت مهدی(ع) محاسبه کرده‌اند.

ولی گروهی دیگر، ابتدای غیبت صغرا را سال ۲۶۰ قمری یعنی سال وفات امام حسن عسکری(ع) دانسته‌اند و بدین ترتیب، مدّت غیبت صغرا نزدیک به ۶۹ سال خواهد بود.


منابع:

شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۴۰.

طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۵۹/ویکی شیعه


آپلود عکس

تولد امام زمان عج

حضرت مهدی (ع) آخرین منجی بشریت در طلوع فجر نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولد شدند. بنابه گفته منابع مختلف این روز، روز جمعه و برابر با ۱۲ مرداد سال ۲۴۸ هجری شمس بوده است. با برگردان تاریخ ولادت امام زمان به تقویم میلادی مشخص گردید که این روز مصادف با ۲۹ جولای سال ۸۶۹ میلادی است.

تاریخ ولادت امام زمان در سال 1400 برابر با روز دوشنبه 9 فروردین ماه است.

لازم به ذکر است سال تولد آن حضرت را 254، 256، 257 یا 258 هجری نیز دانسته‌اند. این اختلاف ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد.

شب پانزدهم شعبان سال 255 هجری قمری، حکیمه به خانه امام حسن عسکری علیه‌السلام رفته بود. نزدیک غروب آفتاب تصمیم گرفت برگردد که امام حسن به او فرمود شب را در همان جا بماند چرا که قرار است مهدی علیه السلام متولد گردد.

حکیمه و نرجس خاتون آن شب با هم نماز خواندند، افطار کردند و آنگاه به رختخواب رفتند. پس از مدتی، حکیمه برای ادای نماز شب آماده شد ولی اثری از وضع حمل در نرجس خاتون مشاهده نکرد. سپس نرجس نیز از خواب بیدار شد و مشغول نماز شب گردید.

حکیمه همچنان در اضطراب به‌سر می‌برد و منتظر وعده خدا بود. کم‌کم نزدیک بود که شک و تردید او را فرا گیرد، که امام حسن عسکری او را باز داشت. نرجس خاتون در نماز وتر بود که حالش دگرگون شد. حکیمه می‌گوید: در این حال پرده‌ای میان من و او مانع شد که دیگر نرجس را ندیدم. طولی نکشید که حجاب برطرف گردید و نرجس خاتون را دیدم که نوری از او می‌درخشید. آن نور به‌قدری شدید بود که جایی را نمی‌توانستم ببینم.

در آن حال کودکی را دیدم که صورت و زانوهایش را بر زمین نهاده، دو انگشت سبابه را به سوی آسمان بلند کرده و سخن می‌گوید: شهادت می‌دهم که هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست، تنهاست و شریکی ندارد؛ و شهادت می‌دهم که جدم رسول صلی الله علیه و آله و سلم خداست و پدرم امیر مومنان است.» آنگاه یکایک امامان را نام برد تا به نام خودش رسید. پس فرمود: خدایا وعده‌ات را درباره من به انجام رسان. کار مرا به پایان برسان. گام‌هایم را محکم گردان و زمین را به وسیله من از عدل وداد پر کن.»

1148 سال از تولد امام عصر گذشته و هنوز وقت ظهور نرسیده است.


منبع: سایت ستاره،راسخون


خوش‌به‌حال شهدا که پر کشیدن

خوش‌به‌حال شهدا بهشتو دیدن

خوش‌به‌حالشون که از دنیا بریدن

تو نمازاشون خدا خدا میکردن

شب حمله برا هم دعا میکردن

یه توسل به امام رضا میکردن

یاد شما، دلامونو خدایی کرده

یاد شما، ماهارو کربلایی کرده

شهدا شبای جمعه ، همه زائر حسینن

دیگه چی بهتر از اینه ، که مجاور حسینن

حسین وای ، حسین وای”

شهدا بعد شما کاری نکردم

پسر فاطمه رو یاری نکردم

برا رهبرم علمداری نکردم

حالا من موندم و این بار گناهم

حالا من همون که جامونده‌ی راهم

هنوزم تو حسرت یه‌نیم‌نگاهم

غرق غمم، شبیه برگای خزونم

خیسه چشام، برا م دل‌نگرونم

با دعای خیر زهرا ، الهی که رو سپید شم

توی صحن زینبیه ، بمیرم یا که شهید شم

حسین وای ، حسین وای”

حالا که واشده باز راه شهادت

حیفه من جابمونم از این سعادت

آرزوم شهادته حین زیارت

مثه اون شهیدا که با قلب بی‌تاب

مثه شیروانیان و مسلم خیزاب

کاش منم فدات بشم خواهر ارباب

خوب میدونی، زغمت بی‌تاب و تبم من

جار میزنم، که فدایی زینبم من

برا اون لحظه‌ی مرگم ، عمریه دلهره دارم

دوست دارم مثل شهیدا ، سرمو رو پات بزارم

با دعای خیر زهرا ، الهی که روسپید شم

توی صحن زینبیه ، بمیرم یا که شهید شم

حسین وای ، حسین وای”


دانلود و پخش انلاین:



غیبت کبری:


با پایان یافتن دوران غیبت صغرا در سال ۳۲۰ ق و درگذشت چهارمین سفیر حضرت مهدی (عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، غیبت کبرا» و به بیان توقیع شریف غیبت تامه آغاز شد که تا امروز ادامه داشته و تا فرارسیدن روز ظهور آن حضرت نیز ادامه خواهد یافت. 


شاید مقصود از غیبت تامه این باشد که پنهان زیستی‌ای که در دوران کوتاه مدت، با ارتباط مردم به واسطه نایب‌های چهارگانه و نیز ملاقات‌هایی، به صورت ناقص بود، با پایان یافتن نیابت خاص و نیز بسته شدن در ادعای ملاقات، تمام و کامل شد.


برخی ویژگی‌های این غیبت که آن را از دوران نخست متفاوت می‌سازد، عبارت است از:

۱. طولانی بودن: بر خلاف غیبت صغرا، این غیبت، زمانی طولانی را در بر خواهد گرفت.


۲. نامشخص بودن پایان آن: اگرچه دورۀ غیبت کبرا محدود خواهد بود؛ اما پایان آن نامشخص است و جز خداوند سبحانه و تعالی از آن آگاهی ندارد.


۳. قطع ارتباط ظاهری با امام زمان (عجّل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف): به گونه‌ای که ارتباط موجود در زمان غیبت صغرا در این دوران وجود نخواهد داشت.


۴. عام بودن نیابت در این دوران: بر خلاف دوران غیبت صغرا که ارتباط مردم با آن حضرت، از راه نواب خاص صورت می‌گرفت، در این دوران دیگر سفارت و نیابت خاص وجود ندارد و یگانه مرجع مردم، نایبان عام آن حضرت هستند که با ملاک‌هایی که در روایات ذکر شده، قابل تشخیص است. در این دوران، مجتهدان جامع شرایط در جایگاه نایب عام، وظیفه ادارۀ جامعه را بر عهده دارند.


۵. فراگیر شدن حاکمیت ستم و جور در زمین: از ویژگی‌های مهم این دوران، گسترش ستم است. که هرچه به گاه ظهور نزدیک تر می‌شود بر شدت آن افزوده می‌شود.


۶. شدت یافتن آزمایش‌های الهی: از سنت‌های الهی در همۀ دوران‌ها، امتحان و آزمایش بندگان است؛ اما به دلیل‌هایی این امتحان‌ها در دوران غیبت کبرا و به ویژه در آستانۀ ظهور شدت بیشتری می‌یابد. امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: قائم ما را غیبتی است که زمانش طولانی خواهد بود. گویی شیعه را می‌بینم که در زمان غیبت او، به این سو و آن سو می‌روند. همانند گوسفندانی که چوپان خویش را گم کرده باشند، به دنبال چراگاه می‌روند و آن را نمی‌یابد. بدانید هرکس در زمان غیبت او، بر دین خویش ثابت قدم بماند، و در طول مدت ناپیدایی قائم ما، سنگدل نشده باشد، در بهشت با من و در درجۀ من خواهد بود.» 


بنابراین دوران غیبت کبرا مدت زمانی نامحدود است که در آن، واپسین پیشوای معصوم به دلیل‌هایی در پردۀ غیبت به سر می‌برد.



منابع:

شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۰۳، ح۱۴./ویکی فقه


پویش همگانی لحظه طلایی



لحظهٔ تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم قرائت می‌کنیم.



لطفا این عکس زیبا و پیام را تا می‌توانید در تمام شبکه‌های مجازی منتشر کرده و به عنوان پروفایل خود قرار دهید.


لطفا تا می‌توانید نشر حداکثری کنید


متن دعای عهد


{بسم الله الرحمن الرحیم}


اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَاَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.


اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.


اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.


اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ اَّمانِ

اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ اَّمانِ

اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ اَّمانِ


آپلود عکس


دانلود و پخش انلاین دعای عهد با صوت دلنشین استاد فرهمند:

دانلود فایل با لینک مستقیم


تو کلّ هستی شبیه تو نیست

عشق تو آقا لایَتَناهیست

 

مِهر تو در دل تا ابد باقیست

بی‌تو باید مُرد، باتو باید زیست

 

عشق تو مالِ قلب هرکس نیست

سهم عُشّاقت از تو شیدائیست

 

” آقام، آقام، آقام آقام آقام آقام”

 

بند دوم 

 

اسم تو دلدار ، اسم من دلخون

منصب تو دین ، منصبم مدیون

 

وصف من خشکی ، وصف تو بارون

باتوأم مرغوب ، بی‌توأم ملعون

 

در کمالاتِ تو همین بس که

تو شدی لیلا ، من شدم مجنون

 

” آقام، آقام، آقام آقام آقام آقام”

 

بند سوم 

 

سوی حق رفتن بی‌تو اصلا خیر

ای به‌سمت کمالْ تو مسیرُ السّیر

 

بی‌شما ابتر، بی‌شما فانی‌ست

هر کجا باشد صومعه یا دِیر

 

جز تو بر ما خیر نرسد از کس

یا امامَ العشق، یا امامَ الخیر

 

” آقام، آقام، آقام آقام آقام آقام”

 

بند چهارم

 

طینتم عبد و طینت معبود

زینتم فقر و زینت تو جود

 

با تو هستم هست، بی تو هستم نیست

با توام من بود، بی‌توام نابود

 

حال زار دلِ مضطرم این است

کربلا نروم، جان دهم من زود

 

” آقام، آقام، آقام آقام آقام آقام”

 

بند پنج

 

ای رموز حق در شما مستور

ای دَمِ موسی دائمأ در طور

 

ذکر ابراهیم در میانِ نار

عیسی با نامت بینا کرده کور

 

وصف حال من پیش تو این است

تو سلیمان و بنده هم چون مور

 

” آقام، آقام، آقام آقام آقام آقام

دانلود نوحه



نائب های بعد غیبت کبری:

نیابت عامه به معنای جانشینی و نایب بودن عموم فقیهان به جای امام معصوم پس از دوران نیابت خاصه است.


پس از درگذشت علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص امام در سال ۳۲۹ق، نماینده دیگری منصوب نشد و تمام ارتباطات مستقیم امام دوازدهم شیعیان با مردم و همچنین دوران وکالت از امام مهدی پایان یافت.


واژه عام دلالت بر این مطلب دارد که هر کس دارای شرایط نیابت (مثل فقاهت و عدالت و .) باشد، جانشین امام معصوم محسوب شده و دارای اختیارات و وظایف مشخصی خواهد بود.


در احادیث شیعه، کسانی که منصب نیابت را بر عهده می‌گیرند با عناوینی مثل راویان حدیث، کسانی که حلال و حرام را می‌شناسند، فقیهان و علما معرفی شده‌اند.


بر اساس این احادیث، در دوران غیبت، فقیهان و عالمان شیعه جانشینی امامان را بر عهده دارند.


منابع:

خلخالی، الحاکمیة فی الاسلام، ۱۴۲۵ق، ص۲۹.


سلیمیان، درسنامه مهدویت، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۳۷.


سلیمیان، درسنامه مهدویت، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۳۸.


رک: سند، دعوی السفارة فی الغیبة الکبری، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۸۳-۹۲.


سند، دعوی السفارة فی الغیبة الکبری، ۱۴۳۱ق، ج۱، ص۸۳-۹۲./ویکی شیعه


در روزی بسیار نزدیک همه ما دستانمان از دنیا کوتاه خواهد شد و گدای چند صلوات از انسان های روی زمین می‌شویم، پس من هر شب برای بازدیدکنندگان وبلاگم صلوات میفرستم، یعنی برای تو که این متن را میخوانی، حال می‌شود تو هم برای من بفرستی؟ :)



سفیانی کیست؟

خروج سُفْیانی یکی از پنج رویداد حتمی در آستانۀ ظهور حضرت مهدی (عج) است و در منطقه شام رخ می‌دهد. بنابر روایتی از امام رضا(ع)، ظهور قائم، بدون خروج سفیانی رخ نخواهد داد. در روایاتی دیگر، سفیانی پس از ۹ ماه حکومت بر شام، به سمت مدینه لشکرکشی می‌کند و در جایی به نام بیداء، در زمین فرو می‌رود.

سفیانی در روایات شیعه و سنی، از نوادگان ابوسفیان دانسته شده که چهره‌ای خون‌ریز و بی‌رحم دارد و مردم از دیدن او وحشت می‌کنند. نام‌های مختلفی از جمله عنبسة بن مرة برای وی ذکر شده است.


در منابع روایی شیعه و اهل سنت، اسامی مختلفی برای سفیانی ذکر شده است؛ از جمله در روایات مختلفی از امام علی(ع)، نام وی، عنبسة بن مرة[؛، حرب بن عنبسة؛ و عثمان بن عنبسة،؛ از نوادگان ابوسفیان ذکر شده است.؛ همچنین نام او در منابع اهل سنت، حرب بن عنبسة؛ و معاویه بن عتبه دانسته شده است.؛

سفیانی، در روایات، بسیار خون‌ریز، آدم‌کش و بی‌رحم تصویر شده است.:همچنین بنابر روایاتی که از امام علی(ع) نقل شده، سفیانی مردی چهارشانه، آبله‌رو، و تک‌چشم است که مردم از دیدن او وحشت می‌کنند؛


بر پایه روایتی از امام صادق(ع) که در بحار الانوار نقل شده، سفیانی دشمن شیعه است و منادی او در کوفه اعلام می‌کند که هر کس سر شیعه‌ای را از تن جدا کند به او هزار درهم می‌دهد.؛


خروج سفیانی، در روایاتی از امام صادق(ع) حتمی دانسته شده؛ و در کنار خروج یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء، یکی از پنج نشانه پیش از قیام قائم معرفی شده است؛.

همچنین بنابر نقلی از امام رضا(ع)، ظهور قائم از جانب خدا حتمی است، و خروج سفیانی هم حتمی است و بدون خروج سفیانی، قائم ظهور نخواهد کرد؛.


در روایتی از امام صادق(ع) هم خروج سفیانی حتمی و در ماه رجب دانسته شده است؛.


 روایتی از امام باقر(ع)، حاکی از این است که خروج سفیانی، سید یمانی و سید خراسانی، در یک سال، یک ماه و یک روز واقع خواهد شد؛.


در روایاتی از پیامبر اکرم(ص)، یکی از نشانه‌های ظهور امام مهدی(ع)، خروج لشکری از شام و فرو رفتن آنها در سرزمینی به نام بیداء معرفی شده که در منابع روایی به خسف بیداء شهرت یافته است؛.


بنابر روایتی دیگر، امام علی(ع) درباره بخشی از آیه ۵۱ سوره سبأ (وَ لَوْ تَرىٰ‌ إِذْ فَزِعُوا فَلاٰ فَوْتَ‌ وَ أُخِذُوا مِنْ‌ مَكٰانٍ‌ قَرِيبٍ)، به سفیانی اشاره کرده و تصریح کرده که ۹ ماه بر شام حکومت می‌کند و پس از آنکه به سوی مدینه لشکرکشی می‌کند، در بیداء، خداوند او را در زمین فرو می‌برد؛.


ابن طاووس، التشریف بالمنن، ۱۴۱۶ق، ص۲۹۶؛ فتلاوی، علامات المهدی المنتظر، ۱۴۲۱ق، ص۲۷۹.


 شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ص۵۶۷؛ فتلاوی، علامات المهدی المنتظر، ۱۴۲۱ق، ص۳۳۷.


 تاج الدین، المجالس المهدویة، ۱۴۳۷ق، ص۲۲۳.


شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ص۵۶۷؛ فتلاوی، علامات المهدی المنتظر، ۱۴۲۱ق، ص۳۳۷؛ تاج الدین، المجالس المهدویة، ۱۴۳۷ق، ص۲۲۳.


 مقدسی، عقد الدرر، ۱۴۲۸ق، ص۱۲۸.


مقدسی، عقد الدرر، ۱۴۲۸ق، ص۱۱۶.


برای نمونه نگاه کنید به: ابن طاووس، التشریف بالمنن، ۱۴۱۶ق، ص۱۱۵ - ۱۱۷؛ مقدسی، عقد الدرر، ۱۴۲۸ق، ص۷۶.


 نگاه کنید به: علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۲۰۵.


 علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۲۱۵.


 شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۶۷۸، ح۵؛ ص۶۸۰، ح۱۴ و ۱۵.


 شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۶۷۸، ح۵.


 حمیری، قرب الإسناد، ص۳۷۴، ح۱۳۲۹.


نعمانی، الغیبة، [۱۳۹۷ق]، ص۳۰۲.


نعمانی، الغیبه، [۱۳۹۷ق]، ص۳۶۹.


 ابن طاووس، التشریف بالمنن، ۱۴۱۶ق، ص۱۵۸، ح۲۰۵ و ۲۰۶.


نعمانی، الغیبه، [۱۳۹۷ق]، ص۳۰۵.



متن و ترجمه دعای فرج


إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ.

خدایا گرفتاری بزرگ شد و پوشیده بر ملأ گشت و پرده کنار رفت و امید بریده گشت و زمین تنگ شد و خیرات آسمان دریغ شد و پشتیبان تویی و شکایت تنها به جانب تو است، در سختی و آسانی تنها بر تو اعتماد است،

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ.

خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانی که اطاعتشان را بر ما فرض نمودی و به این سبب مقامشان را به ما شناساندی، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشی زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر،

یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ.

ای محمّد و ای علی، ای علی و ای محمّد، مرا کفایت کنید که تنها شما کفایت کنندگان منید و یاری ام دهید که تنها شما یاری کنندگان من هستید،

یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ اَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ.

ای مولای ما ای صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، ای مهربان ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

((زندگی سالم)) گروه یاب تلگرام vijeha فانوس خیال روانشناسی بالینی ، روانشناسی معنوی ، خودشناسی ، دلنوشته آهنگ ایرانی اخبار جهان فرکتال هنر طراحی سایت در ارومیه باد بادک